عراقچی:
ایران امنیت خودرا نمی خرد
به گزارش نهایت علم، وزیر امورخارجه کشورمان اشاره کرد: امنیت واقعی نه از حمایت قدرت های فرامنطقه ای، بلکه از توانمندی داخلی، تکیه بر ظرفیتهای ملی و اتکا به مردم حاصل می شود.
به گزارش نهایت علم به نقل از ایسنا، «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه با بیان اینکه «ایران امنیت خودرا نمی خرد، بلکه می سازد»، اشاره کرد: ما به دیگران وابسته نیستیم که از ما حمایت کنند، بلکه با تأکید بر دانش، قدرت و ظرفیتهای داخلی، از خود دفاع می نماییم.
وی در یادداشتی همین طور اشاره کرد: آن چه برای ایران مهم می باشد، حفظ استقلال، تقویت توان داخلی و حرکت در مسیری است که برخاسته از منافع ملی باشد.
وزیر اموخارجه تصریح کرد: تاریخ نشان داده است که کشورهایی که امنیت خودرا مبنی بر وابستگی به دیگران بنا کرده اند، در لحظات حساس، قربانی تغییر اولویت های قدرت های حامی خود شده اند.
عراقچی همین طور اشاره کرد: حفظ استقلال، بهایی دارد که ایران همیشه برای آن هزینه داده است. از روزهای آغازین انقلاب اسلامی، فشارهای اقتصادی، تحریم ها، تهدیدهای نظامی و جنگ های نیابتی، همه با این هدف طراحی شده بودند که ایران را به یک بازیگر تابع در نظام بین الملل تبدیل کنند، اما ایران، برخلاف پیش بینی های بدخواهان، ایستادگی کرد.
متن کامل این یادداشت با عنوان «آشفتگی در کاخ سفید؛ سرگیجه در سیاست جهانی» که در روزنامه اطلاعات انتشار یافته بدین شرح است:
سیاست، بازی ساده ای نیست. گاهی یک نشست رسمی می تواند بالاتر از صدها بیانیه دیپلماتیک، واقعیت های نهفته در دل قدرت را آشکار کند. مشاجره اخیر در کاخ سفید میان دونالد ترامپ، جی دی ونس و ولودیمیر زلنسکی، تنها یک اختلاف نظر معمولی نبود؛ این رخداد از شکاف های عمیقی پرده برداشت که در دل نظام بین الملل درحال گسترش است. گمانه زنی های فراوانی درباره ی این ماجرا وجود دارد. آیا این درگیری عامدانه طراحی شده بود؟ یا از کنترل خارج شد؟ آیا هدف، ارسال پیام های داخلی و خارجی بود، یا نشانه ای از شکست سازوکارهای هماهنگی در سیاست خارجی آمریکا؟ آن چه مسلم است، این حادثه، تصویری از دنیای آشفته ای ارائه داد که دیگر در آن، تصمیم گیری ها در خلأ صورت نمی گیرد.
بحران در قلب قدرت غربی
برای سال ها، واشنگتن خودرا به عنوان محور تصمیم گیری های جهان غرب معرفی کرده است. اما امروز، دیگر این محوریت بی چالش نیست. مشاجره ای که در قلب کاخ سفید رخ داد، نمادی از تردیدهای راهبردی، عدم قطعیت های دیپلماتیک، و اختلافات حل نشده درون بلوک غرب است. دولت ترامپ، با شعار بازگرداندن «صلح سریع» به عرصه سیاست جهانی وارد شده است. وعده ای که بسیاری آنرا بیش از اندازه خوش بینانه می دانستند، حالا به فشار مضاعفی بر رییس جمهور آمریکا و معاونش تبدیل گشته است. ترامپ و ونس، در مقابل چالشی واقعی قرار گرفته اند: آیا قادر خواهند بود در شرایطی که جنگ، منافع خیلی از بازیگران را درگیر کرده، تعهدات خودرا عملی کنند؟
اوکراین؛ از وابستگی تا سرکشی
یکی از پیام های مهم این مشاجره، تغییر در جایگاه اوکراین در معادلات قدرت است. زلنسکی، در ایام آغازین جنگ، بالاتر از هر زمان دیگری به کمک های غربی متکی بود. اما امروز، وی در قلب کاخ سفید، در مقابل رییس جمهور آمریکا می ایستد و پاسخ تندی می دهد. این نشانه ای از آنست که حتی کشورهایی که سال ها از واشنگتن حمایت گرفته اند، دیگر نمی پذیرند که از بالا به آنها نگریسته شود. اوکراین، چه به عنوان یک بازیگر مستقل و چه به عنوان یک مهره در صفحه شطرنج قدرت های جهانی، حالا نشان داده است که حتی متحدان کوچک هم برای حفظ شأن و جایگاه خود هزینه می پردازند.
اروپا و سایه شکاف های جدید
سؤال بزرگ دیگر، واکنش اروپا است. آیا این قاره، بازهم در پشتیبانی از اوکراین یکپارچه خواهد ماند؟ یا این مشاجره، شکاف های عمیق تری را در جبهه غربی نمایان خواهد کرد؟ فرانسه، آلمان، و دیگر متحدان اروپایی از ابتدا موضعی محتاطانه تر در قبال جنگ اوکراین اتخاذ نموده بودند. اختلافات در سیاستهای دفاعی و امنیتی، از همان شروع وجود داشت. حالا، با درگیری لفظی رهبران کاخ سفید و زلنسکی، این اختلافات به وضوح نمایان شده است. اروپایی ها، که از همان شروع با احتیاط بیشتری به تحولات شرق اروپا می نگریستند، حال با پرسش جدیدی روبه رو هستند: آیا واشنگتن بازهم قدرت و اراده ضروری جهت هدایت جبهه متحد غرب را دارد؟
مسکو: نظاره گر یا طراح؟
این اتفاق، در مسکو با دقت دنبال شده است. روسیه همیشه بر این باور بوده که اتحاد غربی، شکننده و پرتنش است. مشاجره اخیر در کاخ سفید، برای کرملین، تأییدی بر این روایت است که جبهه مقابل، بالاتر از آن چه تصور می شود، گرفتار تزلزل است. اما فراتر از این، مسکو دیگرصرفاً یک نظاره گر منفعل نیست.
جنگ اوکراین و تحولات اخیر، فرصتی برای روسیه فراهم آورده است که در جبهه های مختلف، بازی خودرا با دقت بیشتری طراحی کند. از یک سو، همکاری راهبردی روسیه با چین درحال گسترش است؛ از طرف دیگر، کرملین تلاش دارد تا بوسیله تقویت روابط خود با کشورهای درحال توسعه، معادله قدرت را در سطح بین المللی تغییر دهد. افزایش تعاملات اقتصادی با کشورهای بریکس، گسترش همکاریهای امنیتی با شرکای منطقه ای، و کوشش برای کاهش وابستگی به نظام مالی غرب، نشان دهنده نگاهی است که مسکو در قبال تحولات جهانی اتخاذ نموده است.
در این بین، پویایی روابط روسیه و اروپا نیز تغییر یافته است. تعدادی از کشورهای اروپایی، ازجمله مجارستان و اسلواکی، مواضع متفاوت تری نسبت به مسکو اتخاذ نموده اند و در مقابل سیاستهای ضدروسی بروکسل، مقاومت نشان می دهند. این اختلافات، می تواند نقطه ضعفی در انسجام جبهه غربی باشد که روسیه از آن بهره خواهد برد.
وقتی سیاست داخلی بر دیپلماسی سایه می اندازد
یکی از مهم ترین نکاتی که این مشاجره آشکار کرد، تداخل شدید سیاست داخلی و سیاست خارجی در ایالات متحده است. ترامپ و ونس، در صورتیکه باید با چالش های بین المللی سر و کار داشته باشند، درگیر سیاست داخلی پرتنشی هستند. انتخابات، رقابتهای حزبی، و فشارهای داخلی، سبب شده است که خیلی از تصمیمات کلان دیپلماتیک، بجای منافع راهبردی، تحت تأثیر معادلات داخلی قرار گیرد.
این وضعیت، نه فقط برای آمریکا، بلکه برای متحدانش نیز چالش برانگیز خواهد بود، چونکه دشواری پیش بینی پذیری سیاست خارجی ایالات متحده، در چنین شرایطی افزایش خواهد یافت.
ایران؛ مسیر حکمت و تدبیر، انتخاب آگاهانه استقلال
در این فضای آشفته، جمهوری اسلامی ایران با دقت و تدبیر، تحولات را بررسی می کند. پریشانی در سیاست بین الملل، همیشه به زیان ثبات و امنیت جهانی است. ایران، برخلاف خیلی از بازیگران که درگیر تنش های کلامی و سیاستهای شتاب زده هستند، همیشه بر اصولی تاکید داشته که محور آن، استقلال، احترام متقابل و اجتناب از ورود به گفتمان های غیرسازنده است.
اما استقلال ایران یک تصادف یا نتیجه شرایط تحمیلی نیست؛ بلکه یک انتخاب آگاهانه، یک تصمیم راهبردی و یک اصل تغییرناپذیر در سیاست خارجی کشور بوده است. برخلاف برخی کشورها که امنیت و ثبات خودرا در وابستگی به قدرت های خارجی جستجو کرده اند، ایران از گذشته های دور درک کرده است که وابستگی، تنها به بی ثباتی و از دست رفتن حاکمیت ملی منجر خواهد شد. امنیت واقعی نه از حمایت قدرت های فرامنطقه ای، بلکه از توانمندی داخلی، تکیه بر ظرفیتهای ملی و اتکا به مردم حاصل می شود. به همین دلیل، ایران مسیر متفاوتی را انتخاب نموده است؛ مسیری که در آن، سرنوشت کشور وابسته به تصمیمات دیگران نباشد، و سیاستگذاری ها برمبنای منافع ملی شکل بگیرد، نه در سایه سفارش های خارجی.
حفظ استقلال، بهایی دارد که ایران همیشه برای آن هزینه داده است. از روزهای آغازین انقلاب اسلامی، فشارهای اقتصادی، تحریم ها، تهدیدهای نظامی و جنگ های نیابتی، همه با این هدف طراحی شده بودند که ایران را به یک بازیگر تابع در نظام بین الملل تبدیل کنند. اما ایران، برخلاف پیش بینی های بدخواهان، ایستادگی کرد و نشان داد که در مقابل فشارها نه فقط تسلیم نمی گردد، بلکه با اتکا به ظرفیتهای داخلی، مسیر توسعه و پیشرفت خودرا ادامه می دهد. این انتخاب آگاهانه، به یک اصل تبدیل گشته است: ایران امنیت خودرا نمی خرد، بلکه می سازد. ما به دیگران وابسته نیستیم که از ما حمایت کنند، بلکه با تأکید بر دانش، قدرت و ظرفیتهای داخلی، از خود دفاع می نماییم.
تاریخ نشان داده است که کشورهایی که امنیت خودرا مبنی بر وابستگی به دیگران بنا کرده اند، در لحظات حساس، قربانی تغییر اولویت های قدرت های حامی خود شده اند. نمونه های آنرا می توان در سرتاسر جهان مشاهده کرد؛ دولت هایی که به امید تضمین های امنیتی قدرت های بزرگ، سیاستهای خودرا تنظیم کردند، اما در نهایت، در بزنگاه های حساس، تنها رها شدند. اما ایران این درس تاریخی را به خوبی آموخته است. استقلال نه فقط یک شعار، بلکه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
همین نگاه باعث شده است که ایران در سیاست خارجی خود، نه به وعده های خارجی دل ببندد و نه به تهدیدهای دشمنان خود متزلزل شود.
در صورتیکه خیلی از بازیگران بین المللی، امنیت خودرا به گره های شکننده و موقتی پیوند زده اند، ایران مسیر متفاوتی را انتخاب نموده است: مسیری که بر پایه اتکا به توان داخلی، پیشرفت مستقل و مقاومت در مقابل فشارهای خارجی بنا شده است. ایران نیازی ندارد که مشروعیت خودرا از تأیید دیگران بگیرد، چونکه مشروعیت آن، از اراده ملت و سیاستهای مستقل نشأت می گیرد.
ایران سال ها پیش مسیر خودرا انتخاب نمود، مسیری که در آن، نه حمایت های مشروط قدرت های جهانی، نه وعده های متزلزل دیپلماتیک، و نه تهدیدهای خارجی، مبنای تصمیم گیری قرار نمی گیرد. آن چه برای ایران مهم می باشد، حفظ استقلال، تقویت توان داخلی و حرکت در مسیری است که برخاسته از منافع ملی باشد. در جهانی که قدرت ها هر روز درگیر مشاجرات و رقابتهای متزلزل هستند، ایران با ثبات در سیاستهای خود، نشان داده است که وابستگی به دیگران نه فقط یک خطر، بلکه یک اشتباه راهبردی است.
این همان درسی است که تاریخ بارها و بارها به ما آموخته است، و ما آنرا نه فقط حفظ نموده ایم، بلکه به نسل های بعد نیز منتقل خواهیم کرد.
منبع: elmend.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب